زبانحال امام حسن عسکری علیهالسلام قبل از شهادت
ای جگرگوشه امان از جگرم مهدی جان زهر آتش زده پا تا به سرم مهدی جان لرزه افتاده به جانم، تو بیا راحت جان ای رخت روشنی چشم ترم مهدی جان سر من بر روی دامان تو و میسـوزد جگـرت را نفس مخـتصرم مهدی جان نام من هم حسن و مادریم همچو حسن کشتهٔ کوچه و دیوار و درم مهدی جان آتش فتنه که از سمت سقـیفه برخاست باز هم زهر شد و زد شررم مهدی جان هم از این داغ و هم از روضهٔ جانسوز عطش سوخت بابا جگر شعلهورم مهدی جان یاد آن تـشنهلبِ از لب خـنجـر سیـراب جرعـهای آب بیاور به برم مهدی جان شمع عمرم که به تبعید و به زندانها سوخت شـده انـوار هـدایت ثـمـرم مهـدی جان عالمی چشم به راه تو و در حال دعاست که رسد روز ظهورت پسرم مهدی جان |